روزی دوباره برخواهم خاست...

جادوی تاریکی این است که از درون آن، قلمرو روشنی را بهتر خواهی دید! کسی که در روشنی است از تاریکی خبری ندارد..

روزی دوباره برخواهم خاست...

جادوی تاریکی این است که از درون آن، قلمرو روشنی را بهتر خواهی دید! کسی که در روشنی است از تاریکی خبری ندارد..

روزی دوباره برخواهم خاست...

Servatis A Maleficum
אביר זאב

آخرین سایه ها
  • 3 September 16، 02:29 - کالاحراج
    لایک
  • 19 May 16، 00:13 - میم عین سین
    :|
تاریک نویس

یک هفته به دلایل تعمیرات کف خونمون و بازسازیو نو سازیو زیباسازیو مرگ و درد سازی نتونستم بیام بلاگمو چک کنم!

یک هفته ای که چقدر توش له شدم!

و عجییییییییییببببببههه ک هنوز زندم :| طبق تجربیات گذشته من در یک صدم این فشار جان ب جان عافرین تسلیم میکنم!

از همه بیشتر دلم برای همین جا تنگ شده بود!

ی صفه ی سفید خالی ک میفهمه چیچی دارم میگم والبته چیزایی ک مینویسمو پاک میکنمم میخونه!

تو این ی هفته قد ی سال نوشته تو دلم جl شد!خیلیییییییی!! خیلییی زیاااددد..

همممم...

شاید بنویسمشون! شاید ن!

سرخط خبر ها :

 اوستای نصاب پارکت ک ی اقای میانسالی بود ک ی بچه کلاس سوم داشت و خیلی چایی میخورد و تند تند کار میکرد و کلی چیز از کارکردنش یاد گرفتم! مثلا این ک چجوری بدون خط کش و اندازه گیری و اینا ی تیکه پارکت برای ی قسمتی ک خیلی ناجور و کج و کولس در بیاری ک درست اندازش بشه!

نقاش ترک که کلی باش خندیدم و کلی رنگیش کردم بدبختو و خیلی عادم باحالی بود!

نصاب کاغذ دیواریا ک ی جوون قهرمان کاراته بود ک کلی مدال و حکم داش و کلی مسابقات جهانی رفته بود و کلی هیکلش خوب بود و کلی باحال و خندون بود و 25 سالش بود و ی دختر خیلی خوشگل 2 ساله داشت و 18 سالش بود عروسی کرده بود و شمالی بود و ی ته لهجه باحال شمالی داشت و کلی کوه روحیه بود و از زندگیش خیلی راضی بود

و..

هممم..

دانشگاه..

تا حالا شده از عصبانیت ک باعثش ی مشت.....بودن قرصاتو اشتباه بخوری؟ بعد ی قرصتو دوبار بخوری؟ بعد تپش بگیری قلبت 100000 تا در ثانیه بزنه؟؟ سر کلاس بشینی با اون حال عرق سرد از پیشونیت بیاد قفسه سینت رو ب انفجار باشه سرخ شده باشی نفس در نیاد دست و پات خاب بره و بی حس شه نتونی حتی حرف بزنی و تنها کاری ک برات بکنن اینه ک نگات کنن بزنن ب دوستشون بگن اون پسررو هاهاهاهاها لبوووو !!!

پپففففف.. قرار بود غر نزنم راسی!

گند زدن دوباره ب هیکل مدیر گروه محترم حقوق!

روشن کردن تکلیف بچه های کلاس با خودم و بقول اونا «این جوری» بودنم!

وووووو هزاران داستان دیگر!

هفته ی خوبی نبود! و خداروشکر ک عاخراشه!


A Fu**in' Psycho

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">