چرا اینجوریم باز؟

چرا خو؟

حس میکنم بی دفاع شدم

نمیدونم چی میشه!

بضی وقتا نمیفمم چی میشه..

فقط یهو ی درد بزرگ تو غضروفای انگشت دست راستم حس میکنم..

دستم مشت شده..

انگار کوبیدمش ب دیوار.

ولی یادم نیست.

تا چن روزم درد میکنه..

ولی واقعا من یادم نیس زده باشم ب جایی..

بضی وقتام میبره!

بریدگیهایی ک بیش از حد زود خوب میشن

again?or what?

I dunno what to do but fuck it im gonna do it

متاسفانه ها 2

متاسفانه خیلی سرده

متاسفانه من سرمارو دوس دارم

متاسفانه خیلی ضعیف شدم

متاسفانه زانوهام موقع بالا پایین رفتن از پله میلرزه

متاسفانه به این ک همرو از خودم دور کردم میگم خوشبختانه

متاسفانه یکی از بینشون خزیده اومده لب مرزهای قلمروم وایساده

متاسفانه خیلی سخته ک بگی : فک کنم ازت خوشم میاد!

متاسفانه ناراحت میشه!

متاسفانه این یکی از سخت ترین کارهای دنیاس!

متسافانه از بین دوراه هرکودومو انتخاب کنم فک کنم ضرر کردم!

متاسفانه شاید ی روز اینو بخونه!

متاسفانه باید بگم یا گمشو اونور مرز یا بیا مث عادم اینور :|

متاسفانه خل شدم ننویسم بهتره

79-21

- نمیدونم، انگار مردم وقتی مطمئن میشن ک وقعا داری میمیری ب حرفات گوش میدن. انگار..

+.. انگار دیگ اینطور نیس ک منتظر باشن نوبت حرف زدن خودشون برسه..

?/?

There's no advantage! It's all degrees of disadvantage!

Never Hold

+ I hit'em right where I wanted to.

- Aye, but you took your sweet time of it! you won't be fighting straw men little lady!

 show me your position

*she gets the shooting position*

-keep your elbow high. you want your back doing the hard labor.

*while she's holding the bow*

 -your holding. never hold.

 +what??

 - your muscles tense up when you hold. pull the string back to the center of your chin and release it. Never Hold.

+ But I have to Aim!!!

- Never Aim!

+ NEVER AIM???

- Your eyes know where it wants the arrow to go. 

  Trust Your EYE.