امروز. او.

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

کودکانه های حیاط خانه مان

صداشون میومد تو اتاق.

صدای بدون توقف سه چرخه ای کوچک با چرخ های پلاستیکی روی موزاییکای عاج دار که ی پسر بچه ی شیطون روش سوار بود و با داد و فریاد از اینور حیاط ب اون ور حیاط..

"بییبووو بییبووووو بیییییببوووووو ااووووووو...بریین کناااررررر"

قاطی سروصداهای پسر صدای یه دختر بچه م میومد ک ملوم بود ی گوشه نشسته و داره بازی میکنه! ی بازی ک اون پسر با اینک شاید اصن نمیخاس توش بود!

"الستونو ولستون..."

(صدای افتادن چیزی و بعد سکوت مطلق برای چند لحظه ی کوتا)

- اه ببیین. افتادی ، مگ بت نگفتم عاروم برو.(با بغض) ببین پات زخم شد..

+ (باگریه) ب تو چ اصن.پای خودمه. دوس داشتم تند برم (گریه شدید شد)

- بذا برم برات چبس (!) زخم بیارم بزنم خوب شه.

+ نخیر نمیخام. خنگ. با چسب زخم خوب نمیشه ( گریه کم تر شد)

- باشه خب. پاشو بیا بریم اونجا پیش سارا (عروسکش) بشین تا خوب شه.

+ (با هق هق) اونجوریم خوب نمیشه. مامانم میفهمه.دوام میکنه..

- خوب بوسش کنم خوب شه؟

قبل از اینک پسر بتونه حرفی بزنه جای زخمشو بوسید.

- خوب شد؟

پسر چیزی نگفت سه چرخشو بلند کرد و باز سوارش شد.

یکمی حرکت کرد و وایساد.

+ چیه؟ برو با عروسکات بازی کن.

- باشه(صدای دویدنی کودکانه و با شوق)

...

"بییبووو بییبووووو بیییییببوووووو ااووووووو...بریین کناااررررر"

"الستونو ولستون..."

نامه ای به دنیایم

سلام،

امیدوارم حالت خوب باشه.

حتما حالت خوبه. شک ندارم!

منم خوبم! خیییلللیییییی :)  البته خو تو ک اصن منو نمیشناسی مهمم نیس برات. :)))

ولی من میشناسمت..با همه ی وجودم میشناسمت..تمام سلولای بدنم درکت کردن..

77 کیلومتر بر صدم ثانیه

نامه اش رسید.

بازش کردم:

"دوشنبه ساعت 7:30 هفتمین ایستگاه خط هفت منتظرتم. منو تو هفتمین اتاق انتظار روی هفتمین صندلی پیدا کن. لباس گرم بپوش برف سنگینه

منتظرتم، زودبیا"

hmmm

It's a shame and it's a pity

The way you treat me now

I know you can't forgive me

But forgive me anyhow

The ending got so ugly

I even heard you say

You never ever loved me

Oh but love me anyway

It's a shame and it's a pity

I know you can't forgive me

The ending got so ugly

You never ever loved me

Dreamed about you baby

I know you have to hate me

I'm naked and I'm filthy

And both of us are guilty

Anyhow

Have mercy on me baby

Psalms

Poor boy he knows he's alive, he's afraid to learn,
He don't want to get where he's going cos he thinks he's gonna burn,
He can't handle being born in the middle of a big black line,
No matter where he looks, to him it's just either side.
Close your eyes when you feel you're going under,
Close your eyes; you can make the shore this time,
Close your eyes; you can make it through the wild,
... you can make it through the wild.
Poor boy he knows in this life he'll get hunted down,
He don't want to make the transition into meat that feeds the ground,
He can't hack it when his mind paints a picture from an evil eye,
You can't wash the canvas now cos it's full of dye.

hmmm...I'm Fine

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید