روزی دوباره برخواهم خاست...

جادوی تاریکی این است که از درون آن، قلمرو روشنی را بهتر خواهی دید! کسی که در روشنی است از تاریکی خبری ندارد..

روزی دوباره برخواهم خاست...

جادوی تاریکی این است که از درون آن، قلمرو روشنی را بهتر خواهی دید! کسی که در روشنی است از تاریکی خبری ندارد..

روزی دوباره برخواهم خاست...

Servatis A Maleficum
אביר זאב

آخرین سایه ها
  • 3 September 16، 02:29 - کالاحراج
    لایک
  • 19 May 16، 00:13 - میم عین سین
    :|
تاریک نویس

دیشب بود..شایدم پریشب..نمیدونم

رو تخت دراز کشیده بودم و آهنگ گوش میدادم.

صدای تلوزیون از سوراخ کلید در خزید اومد تو

...

"...ی بچه ی ده ساله س..."

طبق معمول ک با ی چیز خیلی کوچیک میرم تو ی فکر خیلی بزرگ، کشیده شدم تو عمق تاریکی های ذهنم

"ی بچه ی ده ساله..ده سالگی..هفت سالگی..

من چیا از اون موقع ها یادمه؟"

سعی کردم چن تا خاطره یادم بیارم..چن روز رو..

"اها مدرسه دیگ! کلاس سوم یا دوم!"

" ن ن ن . از ده سالگیم چی یادمه؟؟ از مدرسه ن. از ده سالگیم.

خود ده سالگیم..چکار کردم؟ چ خاطره ای دارم؟ چرا هیچی یادم نیس؟"

چیزی یادم نبود..

" خو از اونموقع خیلی گذشته! یادم رفته..بیام یکم جلو تر.."

سعی کردم روزهای 15- 16 سالگیمو یادم بیارم...

بجز ی چن تا خاطره ی مه آلود و سرفه چیزی نبود

جلو تر..

جلوتر..

جلوتر..

جلوتر..

هییچ...

ی عمق بی کرانی از هیچ!

هههههههه...

" حتی خودتم خودتو یادت رفته.... توقع داری بقیه یادت باشن؟ "

ی جهان بی کران..

ک من توش هیچم...

هیچی ب جز ی عمق بی کرانی از هیچ!

پس ب درک ک هیچ!

پففف...

چی دارم میگم اصن؟

ولش کن..


A Fu**in' Psycho

ب درک ک عقلانی نیس! 

ب درک ک دوستامو از دس میدم این شکلی

ب درک ک اخلاقم گه شده

ب درک ک عصاب ندارم

ب درک ک منطقی رفتار نمیکنم

اصن منطق هم ب درک

دنیا ب درک حتی

کلا ب درک

همه چی ب درک

من ب درک

تو ب درک

ما ب درک او بدرک 

آدم بدخو ب درک

شعر هم ب درک

ب. درک.

:)

A Fu**in' Psycho
برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
A Fu**in' Psycho

 لیلی لیلی حوضک..

ی گرگ دیوونه اومد آب بخوره افتاد تو حوضک!

A Fu**in' Psycho

من دوتا حالت کلی از چندین حالت کلیم دارم! کلا خیلی حالت کلی دارم! و خیلی پارادوکس

کلا موجودی سرشار از پارادوکس و حالت های کلی و نگرش هایی ک همشون باهم تناقض دارن!

خیلیم این حالتو دوس دارم خیلیم راضیم!

حالا دوتا از اون حالات کلی پارادوکسیکال اینان

رویا پردازی و زندگی در رویاهام! 

رعالیست بودن!

دوتا رو دارم از مجموعه روهام ک کلا ی وضین اصن!

روی رعالیستیم بیاد بالا کلا اصن هیچی...

روی رویا پردازانمم ک اصن عالی!

بعد ی زماناییم اینا هر دوتاشون باهم میان! اصن ی چیزی میشه هااا

ینی ی بعدای رعالیستیی رو میبینم همزمان ی تصورات فانتزی دارم بعد اصن خیلی خوبه :|

دوتا پست عاخرمو دقت کردین ب هیچ کودوم از پستام نمیخوره؟

بدعت گذاشتم :|

A Fu**in' Psycho

هممم..

ی جایی هس بین شمال ( فک کنم آمل باید باشه) با تهران! 105 کیلومتری تهران از طرف فیروزکوه و اونوار! 

ی جایی بعد از ی بیابون بی عاب و علف ک پوششش استپ و خار متلقه و جون میده نصفه شب بشینی عاسمون ببینی!  (البته اگ زرتی ابری نشه :| )

این بیابونس ک عکسش این بالاس!

اینجارو ک رد میکنی میرسی ب ی چیزی مث روستا! روستاعک! روستای کوچک! ی همچی مضخرفی!

بعد وارد روستاهه ک میشی تابلو داره و راهو بت نشون میدی! میری میری میری میری تا دیگ ب تهش میرسی! ی عاقای شماق ب سر میاد جلو میگه برو تو فلان پارکینگ (از من ب شما نصیحت توجه نکنین بش برین اون پارکینگ عاخریه جا خالی هس همیشه)

بعد میرین ماشین مبارکو میپارکینو (نکته ی مهم) [اگ پوتین دارین ک فبها] اگ ن حتما دمپایی بپوشین و راهی اون تنگه ی ب اصطلاح "واشی" شین! (چقد اسمش مسخرس) (پوتین پیشنهاد میشه :| )

حالا علی ایحال!

ی چن صد متر پیاده میرین کنار ی رود خونه نسبتا باریک بعد میرسین ب دوتا کوه ک شکاف خوردن و وسطشون تنگه ای پا ب عرصه ی وجود نهاده و از وسطش عابی جاری میباشه!

ی سنگ گنده ی صخره مانندی تو ورودیش هس حتما برین اون بالا اول ی نگاهی بندازین ب ته تنگه! 

بله درسته هیچی نمیبینید جز چن متر از تنگه رو! چرا؟ چون بعد از اونچن متر ی پیچ تقریبا 90 درجه ای ک نمیذاره تا نرفتی تو عاب و نرسیدی ب اونجا ببینی اونورش چیه!

خب! حالا این همه حرف مف زدم ک چی؟

من چن دفعه ای رفتم اونجا ( بزور معمولا) 

ولی هیچ وقت هیچ وقت پامو تو اون عاب نذاشتم! همه رفتن من خودم موندم اونجا رفتم بالای اون صخره هایی ک شکاف خوردن (پیشنهاد میشه هیچ وقت نرید :| من کله خرم! میرین میمیرین واقعا! امروز من نزدیک بود پرت شم پایین :| )

رفتم اینور اونور چرخیدم اونجا عکس گرفتم! ایناها یکیش مثلا

بعد از همه چرخ زدنامو و عکسیدنامو اینا میرم ی جایی میشینم ک کسی منو نمیبینه ولی من اشراف دارم ب تنگه! ب ویو تنگه تا قبل از اون پیچ! ک هیچ وقت نرفتم ببینم اونورش چیه! ک همیشه شنیدم چی چی میگفتن راجبش ک چقد باحاله و حتما باید ببینیو اینا!

ولی میدونین..اولین باری ک رفتم اونجا بخاطر عمل پام نتونستم برم توی عاب! و اون راهو برم! و ببینم اون پش چیه! با اینک بشدت دلم میخاس برم

برم کشفش کنم!

ی جایی نشستم برا خودم تجسم کردم اون طرف چیه!

ی خیال پردازی فوقولاده..ی جایی باحال تر هزار تا ایملادریس..

بذا اصن بگم چیجوریه اونجا تو ذهن من!

از اون پیچ ک رد میشی ی راه نسبتا طولانی همینجوری تو عاب باید بری دیواره های کوهی کنارت چندین برابر قد کشیدن و روشنون حکاکیای خوشگل دورفی شده..

اونقد جذبشون میشی ک نمیفهمی کی راه تموم شده..

بعد از اون ی پرتو ی نور از دهنه ی تنگه میاد! ی سبزی خاصی روی کوهای بعد از تنگه میبینی!

نور خورشید رو برگ درختایی ک اطراف دریاچه ی بعد از تنگن باله میرقصه!

ی دریاچه ی صاف ک کفش پیداس!

و ته اون دریاچه ی عابشاره ک از بین دستای ی مجسمه ی بزرگ میاد بیرون! 

عافتاب ب طرز عجیبی اونجا اذیت کننده نیس!

ی جایی ک کل عمرتو میخای اونجا وایسیو فقط نگاش کنی

ی جای امن!

وخیلی تصورات و تجسمات دیگ ک دیگ حسش نیس الان بگم چون دستم فک کنم قلم شده و نفسم درس در نمیاد :|

از اون ب بعدم هر دفه ک رفتم دیگ جرعت نکردم برم تو عاب و از اون تنگه رد شم و پشت اون پیچو ببینم

جرعت نکردم ببینم اون حکاکیا وجود ندارن! جرعت نکردم برم ببینم اون دریاچه نیست! جرعت نکردم برم ببینم همش خیال بوده!

ترجیح میدم برم بشینم رو اون صخره و برا خودم فک کنم و تصور کنم و تو رویای پشت پیچ تنگه زندگی کنم تا برمو با یکی دیگ از واقعیتای چرت دنیا روبرو شم!

پ.ن:ممکنه از نظر همه اونجا فوقولاده یا هرچیزی باشه از نظر من چرته! چون عادما توشن! عادما هرجا باشن اونجا چرته!

پ.ن2: کسی بگی یکم واقعی باش میزنم تو سرش صدا کمد بده :| پست کوتاه بعدی توضیحاتی پیرامون همین مسلس

پ.ن3: غلط املایی شاید زیاد داشته باشه کور ب عقلتون رجوع کنید بتونین بخونین :|

پن4: چ بی اصاب 

پ.ن5: تا حالا انقد پ.ن تو عمرم نزده بودم

A Fu**in' Psycho

- الان دلت چی میخاد؟

+ عاخر این دنیارو! تموم شه بره گمشه دیگم تکرار نشه..هیچوقت!

.

دلم آخر این دنیارو میخاد! ی اپاکلیپس! شکلشم مهم نیس! زامبی اینویژن باشه یا ولکانیک! یا هر درد دیگ ای! 

اصن ی شهاب سنگی چیزی بیاد بخوره ب این چاه دستشویی پودرش کنه بره پی کارش..

مضخرف تر از انسان ها هم مگ هس؟؟؟؟؟؟؟؟؟

الان میفهمم چرا عادم بدای تو کارتونا همیشه میخاسن زمینو نابود کنن!! اونا در واقع عادم خوبا بودن..گولمون می زدن..

پفف...

خیلی نوشته بودم...

خیلی...

ولی بـــــــــــــــــــی فــــــــــــــــــــــــایـــــــــــــــــــــــــــــدســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...

گور پدر همه. گور پدر دنیا و تک تک عادماش. لعنت ب همه. تف تو مغزتون...

فقط ی چیزی..

اگ اینایی ک دنیارو میگردونن عاقلن... من دیوونم ، روانیم، بیشعورم و بش مفتخرم..

پ.ن: ب خودت زحمت نشانه مده...

فاصله ای نیست...

ماشه ی دنیایم را بکش...

A Fu**in' Psycho