روزی دوباره برخواهم خاست...

جادوی تاریکی این است که از درون آن، قلمرو روشنی را بهتر خواهی دید! کسی که در روشنی است از تاریکی خبری ندارد..

روزی دوباره برخواهم خاست...

جادوی تاریکی این است که از درون آن، قلمرو روشنی را بهتر خواهی دید! کسی که در روشنی است از تاریکی خبری ندارد..

روزی دوباره برخواهم خاست...

Servatis A Maleficum
אביר זאב

آخرین سایه ها
  • 3 September 16، 02:29 - کالاحراج
    لایک
  • 19 May 16، 00:13 - میم عین سین
    :|
تاریک نویس

داشتم برای هزارمین بار کشوی میز کامپیوترمو ک از ی مثلث چوبی ک نمیدونم روش چیچی کشیده و من اینو بزور از ی دختره تو پاساژ پروانه خریدم گرفته تاااا فاکتور خرید نمیدونم چیچی ک انقد بدخط نوشته شده ک ملوم نیس مال چی هس! حتی ی درپوش کلفت پلاستیکی ک اونم نمیدونم برای چیه... چی داشتم میگفتم؟! اهااا داشتم این کشوی پر عات عاشغالو میگشتم ، همینجوری از سر بیکاری! البته فعل گذشته ی " میگشتم " زیاد براش مناسب نی چون همین الان ک دارم این پستو مینویسم کشو رو پامه و ی عالمه عات عاشغال ک نمیدونم نصفشون چین رو میز!

بعد تو این گشت گذار یهو ی نقاشی پیدا کردم ک دختر داییم وختی بچه بودم بهم داده بودش!

فک کنم 7- 8 سالم بود! چون یادمه تو اون یکی خونشون بودن!

نقاشیش از اولم خوب بود! الانم گرافیسته! با پاستل اگ درس بگم اسمشو کشیده بودش! همون مداد شمعی! 

بعد من ک اینو الان دیدم گفتم خو من چرا اینو نگه داشتم هنوز بعد این همه سال! اون اصن یادش نی اینو داده ب من! عمرا اگ یادش باشه!

بعد خاستم بندازمش دور یهویی ی چیزی جلو دستمو گرف! 

ی فکر اومد تو ذهنم!

" خو الاغ اون یادش نی :| تو ک یادته! اگ بهش نشون بدی ک هنوز نگهش داشتی خیلی خوشال میشه"

ی حس دیگ گف : 

"خو خوشال میشه ک بشه، مهمه؟ این تیکه کاغذو نگه دارم ک بش نشون بدم بعد اون خوشال شه؟! :| ؟ "


بعد من الان وسط این دوتا ایده و کلکسیون پر هام و سکه هام و ی عالمه شیشه ی جیزغیلی جیزغیلی عطر و تئوری اعداد و لیوان اون پسره ک تو کیف من جا موند و هنوز بهش ندادم و مکعب روبیک بهم ریخته و سی دی ادابی کالکشن و کارت دانش عاموزیم ک نمیدونم چرا همچنان تو این کشوعس و نمیدونم چرا عکسی ک روشه مال دوم راهنماییمه درصورتی کارت مال چهارم دبیرستان بوده :| و لیوان دورفیم ک توش پر مداد شده الان و عکس "ناین بلک رایدرز" و نقاشی ک همستره کشیده بود برام و  الان ب دیوار اینجاس موندم :| 

پ.ن: الان ک دارم اینو میتایپم دستکش دستم کردم چون حس خفنی میده بم! ی حس باحال مث تو فیلما ک با دستکش میتایپن ک اثر انگشتشون نمونه واینا! :دی 

پ.ن2: این عطره ک مرغابیه داشتو پیدا کردم!! :دی 

پ.ن3 : فک نکنم بندازمش بیرون

A Fu**in' Psycho

نظرات  (۴)

09 December 15 ، 19:33 نت فالش
عاقا نندازش بیرون:دی یه جا قایمش کن هرازگاهی نیگاش کن هی خوشال شو. اگرم با دیدنش خودت خوشال نمیشی که مشکل خودته و سعی کن خوشال شی. پورتکیو یادته تو هری پاتر؟ یه چیزیو انتخاب میکردن پورتکیش میکردن؟ چیز خوبی به نظر میاد:دی پورتکیش کن واسه خوشالی:دی
پاسخ:
ععععععععع! من چرا پ.ن3 رو یادم رف بنویسم :|
الان ادیت میکنم ! 
همیین!! نمیندازمش دور :دی
09 December 15 ، 23:30 سمانه حاتم
نگفتی عطر مادرت هم همینه؟ :-؟
پاسخ:
هااااا! همونه! 
میخاسم تو پست بنویسمش دیه دیدم خیلی قاطی پاتی میشه :دی
10 December 15 ، 01:24 سمانه حاتم
نه بذار جدا باشه ^_^ :خودستا:
پاسخ:
=))
شیشه هه ی جوری خالی شده انگا با نون تمیزش کردن :| دریغ از ی قطره =)) =))
15 December 15 ، 19:37 مهرداد پسندیده
خو بی حس بدبخت. تو خوش حال نمیشی اونکه خوشحال میشه. نشون بده بهش یکم حس خوب بهش دست بده.
پاسخ:
خو بیشور عاخرش نوشتم نگهش میدارم دیه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">